آریا..میوه عشق من و سعید

شهربازی

 پسر گلم راستش ما قبلا دیده بودیم که طبقه فوقانی پاساژ دنیای نور شهربازیه، ولی تا حالا توش نرفته بودیم. تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتیم ببریمت اونجا ببینیم چه خبره. با بابایی سه تایی رفتیم، هرچند که چندان به درد سن تو نمیخورد  و بیشتر گیم نت بود تا شهربازی و کلا جالب نبود ، به هر حال یه تجربه ای مقدماتی از شهربازی بود و یه چندتایی هم عکس انداختیم. 6 مهر 93   ...
12 مهر 1393

آخرین ماه تابستان و خاطراتش

درسته که امسال تابستان جور نشد که مسافرت بریم، اما بودن آریا یه سرگرمی و دلگرمی بی نظیره برامون. عکسهایی از ماه نهم زندگی شاهزاده کوچولوی ما:     اینجا آماده شده بره عیادت آقا کیانوش پسر عمه مامان سمیرا(19 شهریور 93) قبلش داشت تمرین سینه خیز به جلو میکرد.     اینجا هم 21 شهریور ماه ، تولد مامان جونشه:     29  شهریور ماه رو هم دسته جمعی در باغ دماوند سپری کردیم. که خیلی هم خوش گذشت و آریا هم کلی حال کرد.      راستی ما فهمیدیم که آریای عزیز ما علاقه خاصی به سگ داره.وقتی سگه پارس میکرد پسملی ما  قهقهه میزد و ...
12 مهر 1393

حضور آریا در سالگرد ازدواجمون

امسال پنجمین سالگرد ازدواجمون بود. ولی طعمش جدید و متفاوت بود. چون وجود نازنین آریا شیرینی این روز رو برامون صد برابر کرده بود. و به این مناسبت خانوادگی یعنی سه نفره شام رفتیم بیرون . خدا رو شکر میکنم برای همه نعماتش بخصوص این هدیه بهشتی که بهمون داده.  5 مهر 93 ...
9 مهر 1393

پسرم دندون دار شد ای جووونم

 یه روز صبح وقتی مامان جون آریا داشت بهش صبحونه میداد. یهو مامان آریا رو صدا زد و گفت مژده بده که پسر خوشگلت دندون درآورده. با هم نگاه کردیم در حد یه سر سوزن یه نقطه سفید رو لثه خوشگل و کوچولوش دیده میشد. که چشمهای تیز مامان جونش کشفش کرده بود. و این اتفاق در روز چهار شنبه دوم مهر 93 وقتی پسر ما 8 ماه و سه روزش بود افتاد.   و باز هم مامان جون گلش زحمت کشیدن  آش دندون براش پخت.                      عکس مربوط به 7مهر93 است  و به همین مناسبت هم مامان بزرگ گلش این کادو رو براش گرفت. ...
8 مهر 1393

آریا داره تلاش میکنه چهار دست و پا بره

عشق مامان و بابا چند روزه خیلی داره سعی میکنه چهاردست و پا بره. اما هنوز موفق نشده بیش از یک قدم جلو بره. فعلا تو مرحله آزمون و خطاست قربونش برم   این عکسها هم مربوط به 31 شهریور و 1 مهر هست.      در اینجا هم آریا جونمو گذاشتم تو سبد که خیلی هم کیف کرد.اصلا دوست نداشت بیرون بیاد.   سوم مهر 92 ...
8 مهر 1393
1